بسياري از فعاليتهاي کاري و غيرکاري زندگي رنگ و بوي مبارزه به خود ميگيرند. هر جايي که قرار باشد حرف خود را به کرسي بنشانيد و ادعاي خود را ثابت کنيد، در واقع در حال مبارزهايد. در هر کدام از اين روياروييها، نبايد انتظار داشته باشيد طرف مقابل خودش را با جنس و شکل سلاح شما هماهنگ کند. اين شما هستيد که بايد شناخت خود را از جبههي مقابل کامل کنيد و براي ابزارهاي مقابلهي خود چارهاي بينديشيد.
يکي از مبارزههاي سخت دنياي کسبوکار، جلسههاي سالانهي شرکتهاست يا وقتهايي که مدير مالي تصميم ميگيرد بودجههاي واحدهاي مختلف را کم و زياد کند. در چنين مواقعي بودجهي بازاريابي با سختگيري بيشتري مواجه ميشود، زيرا اغلبِ مديران مالي يا مديران ديگر واحدها، ارتباطي شفاف و ملموس ميان فعاليتهاي بازاريابي و درآمد شرکت نميبينند. آنها يک سري مفهوم غيرعددي را در کنار اعداد و ارقام مربوط به درآمد و سود و غيره قرار ميدهند و در بيشتر موارد به اين نتيجه ميرسند که ميشد با بودجهي کمتر به نتايج بهتر يا دستکم به نتايج کنوني رسيد و بدين ترتيب، در يک جنگ نابرابر، بودجهي بازاريابي بيشتر و پيشتر از ساير بودجهها کاهش پيدا ميکند.
در چنين مواقعي، بازاريابان به سلاحي قدرتمند براي دفاع از بودجهي خود نياز دارند. سلاحي که حملهي طرف مقابل را تاب بياورد. ملموس و منطقي باشد. سلاحي از جنس حاشيهي سود و درآمد و هزينه.
اين سلاح با بازاريابي دادهمحور به دست ميآيد، يعني همان کاري که شرکتهاي پيشرو دنيا انجام ميدهند؛ فعاليتهايي مانند ثبت سوابق، جمعآوري اطلاعات، استفاده از معيارهاي مناسب براي سنجش اطلاعات و در نهايت، اجراي بازاريابي دادهمحور.
اما به راستي بازاريابي دادهمحور چه تعريفي دارد که اجرايش تا اين حد براي برخي مديران غيرممکن به نظر ميرسد؟ چرا تمامي شرکتها از بازاريابي دادهمحور استفاده نميکنند؟
با اين حجم عظيم دادهها که هر ساله نسبت به سال گذشته، دستکم 20% افزايش مييابد، چه بايد کرد؟ کدامها را بايد انتخاب کرد؟ بر چه اساسي؟ با کدام معيارها؟
چگونه بايد اندازهگيري کرد و با کدام ابزارهاي اندازهگيري؟
اصلاً از کجا بايد شروع کرد و چه مقدماتي بايد فراهم شود؟
هدف کتاب «اصول بازاریابی داده محور»، پاسخ به همين پرسشهاست.
کتاب «اصول بازاریابی داده محور» با معرفي 15 معيار کليدي اندازهگيري بازاريابي، اشاره به موانع موجود در مسير اجرا و ارائهي مثالهاي تشريحي از سازمانهاي کوچک و بزرگ دنيا، بازاريابان را از مراحل ابتداييِ بسترسازي و فراهمکردن پيشزمينهي مورد نياز تا اندازهگيري و جمعآوري نتايج و تحليل دادهها ياري ميکند.
هر بخش بازاريابي براي رسيدن به نتايج قابل قبول سازمان خود تحت فشار است. برخي موفق ميشوند و برخي نميشوند. کتاب «اصول بازاریابی داده محور» نشان ميدهد که در اين حيطهي پراهميت، اما پرسوءتفاهم، کدام عوامل اثربخش هستند و کدامها نه.
با مطالعهي کتاب «اصول بازاریابی داده محور» خواهيد دانست که براي تابآوردن شرايط سخت اقتصادي، براي ماندن در شرايط رقابتي و تسلط بر سيستم بازاريابي، چه ابزاري بايد در دست داشته باشيد و اين که هر کدام از اين ابزارها، بسته به اين که چطور به کار گرفته شود، ميتواند يک سلاح قدرتمند باشد؛ سلاحي از جنس تفکرات حريف، با گلولههايي از جنس عدد و رقم.