نویسنده: شاهین ترکمن
چند سال پيش يکي از مجلههاي معتبر هنري کشور براي انتخاب بهترين نقاشان تاريخ معاصر يک همهپرسي ميان استادان و اهل فن حوزهي نقاشي ترتيب داد که در صدر فهرست اين نظرسنجي «بهمن محصص» قرار گرفت. همچنين در ادامهي اين فهرست اسامي حسين زندهرودي، فرهاد مشيري، منصور قندريز، روحبخش و پيلآرام و… آورده شد.
اما چگونه است که تعدادي از هنرمندان در صدر فهرست قرار ميگيرند و تعدادي هم در انتهاي آن؟
چه کساني يا چه عواملي در رشد و توسعهي اين اشخاص تأثير گذاشتهاند؟ آيا هنرِ يک هنرمند به تنهايي براي رشد و توسعهي نام تجاري هنرمند و در نهايت، بلوغ اقتصادي آن کافي است؟ آيا حضور مجموعهداران و سرمايهگذاران در اين حوزه تأثيرگذار بوده است؟ آيا نقش گالريها و مراکز هنري در اين امر مهم بوده است؟ آيا حراجهاي انجامشده يا دستاندرکاران و تأثيرگذاران اين حراجها در رشد و توسعهي آثار هنرمندان و اقتصاد هنر نقش اصلي را داشتهاند؟ نقش و تأثير نهادهاي تصميمگير و سياستگذار در بخشهاي دولتي چه مقدار مؤثر بوده است؟ آيا حضور و نقش هنرمند در توسعهي اقتصادي هنرِ خودش و همچنين توسعهي برند فردي تأثير اصلي را داشته است؟ آيا براي توسعهي هنر و اقتصاد آن، استراتژيهاي مؤثر و تأثيرگذار و بلندمدت داشتهايم؟
پاسخ تمامي اين پرسشها يکي است؛ بله، تمامي اين عوامل براي رشد و توسعهي هنر کشور تأثيرگذار بودهاند و هستند، ولي در مورد پرسش آخر بايد گفت که متأسفانه ما هيچ گونه استراتژي مدرن و طراحيشدهي بلندمدتي بر اساس چشماندازي خاص در حوزهي هنر نداشتهايم که البته هر کدام از اين بازيگران صحنهي اقتصادي هنر به تناسب در اين بيبرنامگي و ناتواني استراتژيک سهيم هستند.
اگر براي تمام بازار هنر کشور پيشبيني اقتصادي داشته باشيم و مبنا را بر اساس فروش هنر ايران در بازارهاي جهاني و همچنين حراجهاي داخلي و آمار منتشرشده از آنها بگذاريم و طبق نسبتهاي جهاني آن به سهم فروش گالريها و گالريدارها به يک پيشبيني حدودي از بازار هنر ايران برسيم، ميبينيم که گردش مالي اين بازار پرهياهو و پرماجراي هنري، در نهايت، معادل قيمت يک ساختمان 6 يا 7 طبقه در شمال تهران (زعفرانيه يا الهيه) ميباشد که بسيار نااميدکننده است. اما چه بايد کرد؟
در بخشي از کتاب «استراتژی بازاریابی هنر» مطالعه خواهيد کرد که در انگلستان براي توسعهي هنر و پس از آن توسعهي بازار هنر و همچنين دستيابي به بازارهاي جهاني يک برنامهريزي صد ساله را يک قرن پيش انجام دادهاند که نتيجهي آن، سلطهي امروز آنها بر بازار هنر جهاني است.
کتاب «استراتژی بازاریابی هنر» شايد نخستين کتاب تخصصي بازاريابي در حوزهي هنر کشور است که با زحمات دوست عزيز دکتر خادمي جمعآوري و ارائه شده است. به اميد روزي که تمامي تأثيرگذاران، بازيگردانان و حرفهايهاي اين حوزه بتوانند با داشتن برنامههاي استراتژيک بلندمدت بازاريابي در جهت بهبود وضعيت هنر، هنرمند و اقتصاد هنر در ايران حرکتي مؤثر و هدفمند انجام دهند.