علم هندسه ی موفقیت

نویسنده: دوشان جوکیج

موفقیت در زندگی و تجارت عملاً ساده‌تر از چیزی است که به نظر می‌رسد، نمی‌گویم آسان‌تر، اما ساده‌تر است.

هدف، رسیدن از نقطه‌ی الف به نقطه‌ی ب است.

الف نقطه‌ای است که هم‌اکنون در آن قرار دارید، و ب نقطه‌ی برگزیده‌ی شماست. وظیفه‌ی یک رهبر رسیدن به نقطه‌ی ب است.

یک رهبر تعهد خود را در رسیدن به نقطه‌ی ب، با اشتیاقش برای تبدیل‌شدن به فردی که «باید بشود»، و انجام «هر اقدام ضروری» نشان می‌دهد.

یک رهبر موفق این دستاورد را با ارتقای جایگاه درونی‌اش، که مفصل درکتاب «رهبری خط مستقیم» مورد بررسی قرار خواهد گرفت، کسب می‌کند.

سریع‌ترین راه برای رسیدن به نقطه‌ی ب چیست؟ مؤثرترین روش برای گرفتن نتیجه کدام است؟ این یک هندسه‌ی ساده است.

خط مستقیم میان نقطه‌ی الف تا نقطه‌ی ب، کوتاه‌ترین مسیر میان این دو نقطه است. از جایی که هستید تا جایی که می‌خواهید به آن برسید.

آموزش خط مستقیم به صورت روش انتخابی رهبران، حرفه‌ای‌ها و مجریان از همه‌ی طبقات زندگی درآمده است. در نتیجه‌ی این تجربه، بسیاری از آن‌ها به شما خواهند گفت که آموزش لازم را برای حل مسائل خود کسب کرده‌اند، و افزون بر آن می‌توانند به حل مسائل دیگران هم کمک کنند. این یکی از مهارت‌های اصلی رهبر خط مستقیم است.

رهبر خط مستقیم در حل مسائل زندگی بسیار ماهر است. آن‌ها نه تنها قادر به حل مسائل خود هستند، بلکه به افرادی که سرپرستی می‌کنند نیز کمک می‌کنند تا در حل مسائل‌شان کارآیی لازم را کسب کنند.

تلاش مبسوط من سال‌ها در زمینه‌ی پیشرفت و تقویت آموزش خط مستقیم، همواره در ساده‌کردن مسئله خلاصه شده است. افراد آموزش‌دیده به دیگران در بهینه‌سازی فعالیت‌های فردی و تجاری خود کمک می‌کنند. ما همه‌چیز را ساده‌سازی می‌کنیم. در سادگی قدرت تازه‌ای نهفته است. ما به مشتریان خود در مسیر مستقیمی که همواره وجود دارد کمک می‌کنیم. این همان مسیری است که معمولاً آن‌ را نمی‌بینند.

چرا نمی‌توانند آن را ببینند؟ دوباره می‌گویم، این همان علم هندسه است. آن‌ها در یک چرخه حرکت می‌کنند- معمولاً یک چرخه‌ی معیوب، که می‌چرخد و می‌چرخد و همان رفتارهای بی‌اثر را تکرار می‌کند، اعمال یکسانی که امیدوارند به نتایج متفاوتی منتهی شوند.

این حرکت دورانی بی‌پایان زمانی پیش می‌آید که ذهن درگیر گذشته می‌شود و همیشه در «روز موش خرمایی» زندگی می‌کند در حالی که سعی می‌کند همان عملکرد گذشته را تکرار کند.

اما پیشرفت آن چیزی نیست که مورد نیاز است. آنچه مورد نیاز است این‌که دایره باز شود و به صورت خط مستقیم درآید، خط جدید از نقطه‌ای که هستید آغاز می‌شود و به نقطه‌ای که می‌خواهید می‌رسد و قرار است ما این خط مستقیم را اندکی متفاوت خلق کنیم. قرار است تعبیر عوام از پیش‌بینی فصول، با بیرون آمدن موش خرما از سوراخ نخست قلم شما را روی نقطه‌ی ب (آینده‌تان) بگذاریم و سپس آن را به نقطه‌ی الف بکشانیم (نقطه‌ی حال)، به گونه‌ای که اکنون شما آینده را به عملکرد لحظات حال خود می‌رسانید.

آینده تنها در زمان حال خلق می‌شود. آینده جز امروز، در هیچ جای دیگری خلق نمی‌شود. آنچه فرد «حالا» خلق می‌کند تعیین‌کننده‌ی «حال» جدید و یا چیزی است که ما چشم‌انداز آینده می‌خوانیم.

در غیر این صورت، شما در یک دنیای دورانی زندگی خواهید کرد که آینده‌ی شما چیزی خواهد بود که می‌خواهید، اما نمی‌توانید داشته باشید. و این خواسته‌ی دائمی به صورت یک عادت تضعیف‌کننده درمی‌آید که از اعتمادبه‌نفس و سرزندگی شما می‌کاهد. خواستن چیزی که ندارید، انرژی شما را تحلیل می‌برد. این آرزوی همیشگی و امید دائمی، یک ذهن نگران و مضطرب را جانشین یک ذهن پرآرامش و متمرکز می‌نماید.

کتاب «رهبری خط مستقیم» روش‌هایی را معرفی می‌کند که مربیان روش خط مستقیم در هدایت مشتریان خود به کار می‌گیرند. اعتبار این روش‌ها به کرات مورد سنجش قرار گرفته‌اند تا تأثیر آن‌ها در پیشرفت‌های غیرمنتظره در زمینه‌ی تجارت و سایر ابعاد زندگی، که مستلزم عملکردی متعالی است، به اثبات برسند. آن‌ها گشایشی در کل هستی شما حاصل می‌سازند و به شما فضا و توان لازم را برای اقدامات جدید، کارآ و سرنوشت‌ساز می‌بخشند.

این‌ها فقط نظریه‌ نیستند. وقتی کسی به من می‌گوید که نظریه‌ی تو را می‌پسندم، می‌دانم که به کنه‌ی مطلب پی نبرده است. این تمایزها ابزارهایی هستند که هم‌اکنون عملاً به کار گرفته می‌شوند. این‌ها تعاریف یا معلوماتی نیستند که ناچار باشید آن‌ها را به ذهن بسپرید. این‌ها ابزاری برای گریز از یک هستی دورانی‌اند. آن‌ها ادوات خلق لحظه‌ی «حالا می‌توانم ببینم!» برای شما هستند، روشی از زندگی که تا به حال شناختی از آن نداشته‌اید.

احتمالاً به خاطر دارید که این همان لحظه‌ای است که برای اولین‌ بار شنا و یا اسکیت را آموخته‌اید. آن لحظه برای همیشه به شما تعلق می‌گیرد. متوجه می‌شوید که این درست همچون لحظه‌ای است که توانستید تعادل خود را بر دوچرخه حفظ کنید. این تمایزها را هم به همین صورت «کسب می‌کنید». لارنس پلِت، مقاله‌نویس اذعان می‌کند: «ما توانایی متمایزبودن طبیعی را داریم، اما به اندازه‌ی کافی تمرین نداریم. اگر شما درها را تشخیص ندهید، بی‌گمان به دیوارها برخورد می‌کنید. افرادی که این توانایی خود را به کار نگرفته‌اند، نگاه مبهوتی در موردشان دارند. چه چیزی ما را از تمرین توانایی‌های طبیعی خود بازمی‌دارد؟ به عبارت دیگر، چرا ما از توانایی طبیعی خود برای تمایز امور بهره نمی‌بریم، در حالی که نتایج بهتر این عمل به وضوح روشن است؟ اگر کوچک‌ترین تردیدی در این مورد دارید، به افرادی نگاه کنید که بی‌وقفه به دیوارها برخورد می‌کنند. این تمایزها نتیجه‌ی توجه معطوف به گذشته‌اند. آن‌ها مشاهدات خطوط مقدم یک عمر زندگی‌اند، که «چه چیزی کارگر است و چه چیزی کارگر نیست.»

این تمایزات پیچیده نیستند و برای دسترسی فوری و نتایج سریع طراحی شده‌اند. موفق‌ترین رهبران و مجریان جهانی‌ (آگاهانه یا ناآگاهانه) آن‌ها را به کار برده‌اند و موفقیت‌های زیادی عاید کمپانی‌ها و سازمان‌های خود کرده‌اند. همه می‌توانند آن‌ها را به کار ببرند.

شما با این روش مؤثر به منشأ ناکامی‌های افراد پی می‌برید و درمی‌یابید که چگونه یک مشکل اضطراب‌آفرین را با قدرت تمام حل کنید، بدون درنظرگرفتن آنچه در شرایط خاص و یا در محیط شما می‌گذرد.

ما با افراد متعهدی در طیف وسیعی از صنایع کار می‌کنیم، که هنگام مواجهه با مشکلات، از در پشتی فرار نمی‌کنند. ما با این دست از افراد کار می‌کنیم تا به منبع این پرسش دست یابیم که چرا این‌ها که توانایی‌اش را دارند در سطوح بالاتر کار نمی‌کنند. در واقع، روش‌های ما به «باز کردن» گره‌ها کمک می‌کنند.

من باور دارم که نیمی از عدم رضایتهای زندگی افراد ناشی از دلهرهی پیمودن خط مستقیم است.

ویلیام جی. لاک

به دنیای ما خوش آمدید. کتاب «رهبری خط مستقیم» را ورق بزنید، از مطالعه‌ی آن لذت ببرید و روش‌های مناسب خود را انتخاب کنید. مهم نیست با کدام یک شروع کنید. من به شما قول می‌دهم که با انتخاب این روش‌ها با قدرت و سرعت هم در دوران خوب و هم در دوران سخت زندگی خواهید کرد. تنها کاری که لازم است، پشتکار شما در استفاده از آن‌هاست. یا با به‌کارگیری دائم این اصول خواهید دید که یک فرمول ساده‌ی هندسی وجود دارد تا به نتیجه‌ی دلخواهتان برسید. و خواهید دید که فاصله‌ی بین دو نقطه تنها یک خط مستقیم است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *