نویسنده: آستین کلئون
وقتی این فرصت مغتنم را به دست میآورم تا با خوانندگان کتاب «جسور باش ارائه کن» صحبت کنم، بیشترین سؤالی که از من میکنند، این است که چگونه خودم را به دیگران نشان دهم. چگونه میتوانم کارهایم را منتشر کنم؟ چگونه میتوانم توجهها را به خود جلب کنم؟ بینندگانی برای کارهایم بیابم و این که خودِ من چگونه این کار را انجام دادم؟
متنفرم از این که دربارهی این موضوع صحبت کنم. استیو مارتین، کمدین مشهور، با این توصیه از چنین سؤالاتی طفره میرود: «آنقدر خوب باشید که هیچگاه شما را فراموش نکنند. اگر روی این متمرکز شوید که واقعاً خوب باشید، مردم بهسوی شما خواهند آمد.» من هم با این صحبت موافقم؛ در واقع این شما نیستید که مخاطبان را به سوی خود جلب میکنید، آنها هستند که شما را پیدا میکنند، اما این، برای خوب بودن کافی نیست. به جای این که صبر کنید تا شما را بیابند، در دسترس باشید. فکر میکنم وقتی تلاش کنید که در کارهایتان واقعاً خوب باشید، آنها را منتشر کنید و در نهایت دیده شوید، مسئله ساده خواهد شد. تقریباً همهی کسانی را که تا به حال دیده و از آنها چیزهایی دزدیدهام، جدای از تخصصشان، اشتراکگذاری را بخشی از برنامهی روزانهی خود قرار دادهاند. این طور نیست که بیکار باشند، بلکه بسیار پرمشغله هستند. در استودیو، آزمایشگاه یا اتاقک خود بهشدت کار میکنند و به جای این که کار خود را کاملاً مخفی نگه دارند و ایدههایشان را احتکار کنند، آنها را با دیگران در میان گذاشته، به طور مستمر مطالب کوتاهی از روند کار و ایدههای خود و آنچه به صورت آنلاین یاد گرفتهاند، به اشتراک میگذارند. به جای این که وقت خود را برای «شبکهسازی» هدر دهند، از مزایای شبکههای موجود بهره میبرند. با بهاشتراکگذاری مداوم ایدهها و تجربیات خود، معمولاً مخاطبانی به دست میآورند که میتوانند در زمان نیاز، برای معاشرت و دوستی، گرفتن بازخورد و حمایت و پشتیبانی، از آنها استفاده کنند.
دوست داشتم روش سادهای برای اجرای کار خلاقانه برای تازهکارها ارئه کنم که نتیجهاش کتاب «جسور باش ارائه کن» شد: این کتاب به درد کسانی میخورد که از این همه ایدهی مختلف در مورد «دیده شدن» بیزارند. اگر علاقهمند هستید، کتاب «جسور باش ارائه کن» میتواند جایگزینی برای آن ایدهها به حساب بیاید. میخواهم به شما بیاموزم که کار خود را یک فرایند بیپایان ببینید و آن را به شیوهای به اشتراک بگذارید که دیگران را به خود جلب کند؛ کسانی که به کار شما علاقه نشان میدهند. در پایان به این میپردازیم که چگونه در فراز و نشیبهای این مسیر حرکت کنید.
اگر کتاب «هنرمندانه بقاپید!» دربارهی دزدیدن اعتبار و برتری از دیگران بود، کتاب «جسور باش ارائه کن» میگوید که به دیگران اجازه دهید از شما بدزدند و بدین صورت اعتبار خود را به آنها منتقل کنید.
تصور کنید رئیس شرکتی که میخواهید در آن مشغول به کار شوید، مجبور نباشد رزومهی شما را بخواند، چون قبلاً وبلاگ و مطالب شما را خوانده است؛ یا دانشجویی هستید که از طریق بهاشتراکگذاشتن یک پروژهی دانشگاهی، اولین پروژهی بزرگ خود را از شرکتی دیگر گرفتهاید؛ یا شغلتان را از دست دادهاید، اما شبکهای از کسانی را در اختیار دارید که با کار شما آشنا هستند و میتوانند به شما کمک کنند تا شغل جدیدی بیابید. تصور کنید توانستهاید یک پروژهی جانبی را به تخصص اصلی خود تبدیل کنید؛ زیرا کسانی که کار شما را دنبال میکردند حالا میتوانند از شما پشتیبانی کنند.
یا حالت سادهتری را در نظر بگیرید که به همان اندازه رضایتبخش است: بیشترین مقدار زمان، انرژی و توجهتان را برای تجربهی یک مهارت، یادگیری آن یا راهاندازی یک کسبوکار صرف کنید و در عین حال، احتمال دهید کار شما گروهی از مردمی را که به آن علاقهمند هستند، به خود جلب کند.
تنها کاری که باید انجام دهید این است که دیده شوید.