نویسنده: اميرابوالفضل ذکريايي، نازلي منجمزاده
نبود شيوهاي در انتقال تجارب و همچنين درسگرفتن از موفقيتها و شکستهاي شرکتهاي ايراني و افراد کارآفرين همواره يکي از کمبودهاي اساسي در صنعت، دانشگاه و جامعه بوده است. البته کتابهايي دربارهي شرکتها و افراد کارآفرين در ايران به چاپ رسيده که برخي از آنها در قالب اهداف تبليغاتي و برخي ديگر نيز با هدف انتقال دانش صورت گرفتهاند که به هر صورت با درنظرگرفتن تماميِ آنها هنوز تعداد کتابها در اين زمينه انگشتشمار است، در حالي که هر روز به تعداد کتابهاي ترجمه افزوده ميشود. البته وجود کتابهاي ترجمهشده بسيار مفيد و الگوساز هستند، اما توجه به محيط، يکي از عوامل اساسي تفکر استراتژيک است. در حالي که کشور عزيزمان از فقدان کتابهايي که به بررسي شکستها و موفقيتهاي شرکتها ميپردازند، رنج ميبرد، اين گونه کتابها در کشورهاي پيشرفته بسيار معمول است. به طوري که استادان دانشگاه، مديران شرکتها و افراد موفق، تمايل بسياري به انتشار تجارب خود در قالب کتاب دارند. تنها در آمريکا، سالانه حدود 11000 کتاب پيرامون کسبوکار نوشته ميشود که البته اين شامل کتابهاي الکترونيکي و کتابهايي که توسط نويسنده و با هزينهي خودش چاپ و منتشر شده است، نميشود.
امروزه در عصر محتوا زندگي ميکنيم؛ عصري که به کمک رسانههاي آنلاين، اطلاعات گوناگوني اشاعه ميشود که شايد به ارزش داستانهاي زنده نباشد. با وجود تمام موانع در ذهن (زمان زياد، کار زياد و خطر نخواندن کتاب!) روياي برآوردن نياز دروني، قويترين انگيزشي است که نويسندگان را مصمم به نوشتن کتاب ميکند. از طرفي در مقالهاي که در بيزينس ويک منتشر شد، 96% از نويسندگان بيان کردند که نوشتن کتاب تأثير مثبتي بر کسبوکارشان گذاشته است و آن را به ديگران توصيه ميکنند. کمتر کسي با نامهايي مانند استفان کووي و جيم کالينز پيش از نوشتن کتاب 7 عادت مردمان تأثيرگذار و از خوب تا عالي آشنايي داشت. در حقيقت، امروزه نوشتن کتابهايي در خصوص کسبوکار به يک ژانر تبديل شده است.
ايدهي نگارش کتاب «از چرتکه تا استراتژي» که به بررسي شرکتهاي موفق ايراني ميپردازد، از حدود دو سال پيش شکل گرفت. کتابي دربارهي شرکتهاي برجستهي آمريکايي ميخوانديم که به اين فکر افتاديم چرا کتابي با داستان موفقيتها و شکستهاي شرکتهاي ايراني توليد نکنيم. شرکتهايي که توانستهاند بدترين شرايط محيطي را تجربه کنند و با موفقيت اين شرايط را پشت سر بگذارند. و ميدانيم چقدر مديريت عواملي که در اختيارمان نيست، دشوار و طاقتفرساست. انقلاب اسلامي، جنگ تحميلي، تحريمهاي بينالمللي، ناامني در خاورميانه، جنگ عراق، طالبان و داعش و همين طور نرخ ناپايدار ارز ميتواند هر شرکتي را از مسير تعادل خارج کند، اما اين شرکتها رهبراني داشتند که توانستند به سلامت از اين چالشهاي محيطي عبور کنند و امروزه يکي از بهترينهاي صنعت خود به شمار بروند و حتي صادرات نيز داشته باشند.
ما بدين واقف بوديم كه داشتن ايدهي خوب پايان نيست، بلکه يک شروع است. تصميم بر آن شد که در ابتدا تنها از شرکتهايي با خصوصيات کلي شامل خصوصي بودن، حداقل 10 سال سابقه، سازمان بزرگ، برند و پيشرو استفاده کنيم که در نتيجه بسياري از شركتها حذف شدند. سرانجام به حدود 50 شرکت بزرگ ايراني و خصوصي رسيديم که آنها را بر اساس صنعت خودشان دستهبندي کرديم و در نهايت هر کدام از شرکتها را در صنعت خودشان اولويتبندي نموديم که خوشبختانه تمامي شرکتهاي بررسيشده در کتاب «از چرتکه تا استراتژي»، اولويت اول ما در آن صنعت بودند. انتخاب و اولويتبندي شرکتها توسط يک گروه فکري انجام شد که شرايط بسياري را در نظر ميگرفتند. در نهايت به 15 گروه صنعتي رسيديم که شرکتها را در اين گروهها دستهبندي کرديم و براي ايجاد ارتباط با اين شرکتها از تمامي روشهاي ارتباطي استفاده نموديم که خوشبختانه توانستيم بعد از نشستهاي طولاني آنها را متقاعد سازيم که بررسي عملکرد شرکت بخشي از وظايف اجتماعي شرکتهاست و اين امر براي جامعه و شرکتها سودآور خواهد بود. شرکتهاي بررسيشده در کتاب «از چرتکه تا استراتژي» به هيچ عنوان با يکديگر و حتي با شرکتهاي ديگر در صنعت خودشان مقايسه نشدهاند و تنها به بررسي علل موفقيت هر کدام از شرکتها پرداخته شده که در اين راه ممکن است شکستهايي نيز داشته باشند.
به منظور بررسي شرکتها تصميم بر آن شد که به جاي انتخاب مدلهاي مختلف مديريتي و استفاده از پرسشنامه سعي کنيم با مصاحبههاي عميق با مديران ارشد و مياني شرکتها يک روند داستاني را از شرکت استخراج کنيم. از اين رو، ساختار تحليلي و نگاه واحد به شركتها اين بوده است كه موضوعات از نهان شركتها از طريق مصاحبههاي آزاد و عميق با مديران ارشد و مياني شركتها تدوين گردد. بنابراين در ابتدا مصاحبههايي را با مديران اين شرکتها شروع کرديم، سپس اطلاعات مشترک را استخراج و در قالب يک فرآيند داستاني آن را دستهبندي کرديم. سعي بر آن شد که در مصاحبهها يک قالب کلي در نظر گرفته شود و از جهتدهي به پرسشها اجتناب کنيم، زيرا ميخواستيم دلايل موفقيت يا شکست را منحصراً از ديد مديران استخراج و از ايجاد روند خاص در ذهن افراد دوري کنيم که البته در نهايت بسيار جالب گرديد، زيرا هر کدام از شرکتها ارکان موفقيت و تعريف موفقيت را اصالتاً از فرهنگ سازماني خود استنباط کرده بودند. پس تقريباً هيچ مطلب تکراري در شرکتها وجود ندارد و هر کدام مسير موفقيت خود را با روش و ادبيات خود پيمودهاند. در ادبيات کتاب «از چرتکه تا استراتژي» نيز سعي بر آن شده است که محتوا و ادبيات مصاحبهها کمترين تغيير را داشته باشند تا خوانندگان با کمترين تغيير، محتوا را مطالعه کنند.
نگارش کتاب «از چرتکه تا استراتژي» از شروع ارتباط با شرکتها و متقاعدنمودن آنها در حدود 2 سال به طول انجاميد و براي توليد درونمايهي کتاب بيش از 200 مصاحبه و 40000 دقيقه مصاحبه صورت گرفت که بر روي تمامي اين مصاحبهها تحليل، سناريوسازي، تيتردهي و… صورت پذيرفت. از دشواريهاي اين مسير ميتوان ارتباط با شرکتها، هماهنگي جلسهها، ادبيات مصاحبه، ايجاد فرآيند موفقيت و همچنين تعهد در خصوص توليد کتاب سالم را برشمرد.
کتاب «از چرتکه تا استراتژي» با هدف آشنايي مديران شرکتها، دانشجويان و افراد علاقهمند به موضوع مديريت و نيز کساني که ايدههاي کارآفريني را در سر ميپرورانند، توليد شده است و با استفاده از نگاه و تجارب مديران ارشد و مياني شرکتها مخاطب ميتواند براي کسبوکار خود الگوسازي يا در صورت وجود مشکلات در کسبوکار خود، شبيهسازي نمايد. خواندن کتاب «از چرتکه تا استراتژي» تجربهي مسير پيمودهشدهي چندين سالهي شرکتهاي بزرگ ايراني، تنها در چند ساعت است.
ناگفته نماند که ترتيب فصلها در فهرست مطالب بر اساس حروف الفباي اسامي شرکتهاست و به هيچ عنوان به مفهوم اهميت يک فصل نسبت به فصل ديگر نيست.