نویسنده: کامبیز حیدرزاده، حسینعلی سلطانی
مترجم «ایدئولوگ» نیست، فقط مترجم است. یعنی ممکن است کتابی را انتخاب و ترجمه کند، اما با عقاید نویسندهاش موافق نباشد. در واقع، ترجمه میکند تا امکان و بستر نقد شدن نویسنده را فراهم کند. منتقد هم باید هنگام استفاده از متن ترجمهای به اصل آن نیز رجوع کند. حضرت مولانا میفرماید:
از محقق تا مقلد فرقهاست کاین چو داوودست و آن دیگر صداست
منبع گفتار این سوزی بود و ان مقلد کهنهآموزی بود
متأسفانه این واقعیت که مقدمهی «فن و فناوری (تکنولوژی)» علم است، هنوز بهخوبی پذیرفته نشده است. از دورهی قاجار که علوم غربی وارد ایران شد، ما صرفاً واردکنندهی علوم غربی و به یک معنا مصرفکنندهی آن بودهایم، در حالی که نیاز مبرم داریم که بهجای مصرف صرف، به تولید علم واقعی و باکیفیت بپردازیم که مشتری / خریدار جهانی نیز داشتهباشد. در این مسیر اگر بپذیریم که فهمِ «ترجمهی علم» پیشدرآمدِ «تولید علم» است، به پیروزی بزرگی دستیافتهایم.
عموماً زمان زیادی برای نوشتن پیشگفتار کتابها نمیگذاریم، چون دقت در انتخاب کتابهای مفید و سپس ترجمهی آنها در حد توان و سواد، انرژی دیگری باقی نمیگذارد و از سوی دیگر، نوشتن متن بر روی آثار دیگران را چندان معنادار نمیدانیم، چون صاحب آن اثر نیستیم. اما حتی اینک هم که تعداد کتابهایی که ترجمه کردهایم از مرز پیشبینیها فراتر رفتهاست، معتقدیم در حوزهی مدیریت بازاریابی به «نهضت ترجمه» در ایران نیاز داریم تا بتوانیم ابتدا با دیدگاههای دیگران که به زبان علمی دنیا (یعنی زبان انگلیسی) منتشر میشود، آشنا شویم، سپس بهنقد آنها بپردازیم و در نهایت دیدگاههای خودمان را در قالب مدلهای بومی منتشر کنیم. همان که حضرت مولانا میفرماید:
رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود
ای کاش دوستان ایدهآلگرا و منتقدان ترجمهی کتابهای بهروز علمی، ایدهآلگرایی و یا سادهاندیشی در تألیف و نگارش کتاب علمی در زمینهی مدیریت بازاریابی را کنار بگذارند و با امثال ما همراه شوند تا سریعتر به هدف نخست نهضت ترجمه در حوزهی مدیریت بازاریابی در ایران (یعنی آشنایی با آرا و نظرات صاحبنظران بینالمللی) دست یابیم و سپس تلاش کنیم (بهجای دقت در نوشتن پیشگفتار مترجم بر روی آثار دیگران و یا تألیف آسان در قالب گردآوری و ترکیب چند مقاله یا کتاب انگشتشمار بهعنوان تألیف مؤلف ایرانی)، دیدگاههای خودمان را با توجه به شرایط و زمینههای محیطی کشورمان، درست و ایدهآل بنویسیم (یعنی تألیف را بهمعنای واقعی و پس از اشراف بر متون علمی بینالمللی آغاز کنیم، زیرا علم مدیریت بازاریابی وارداتی و غربی است و زبان علمی آن در جهان زبان انگلیسی است) و دقت کنیم تا مطلب را بهدرستی به مخاطبان ایرانی و فارسیزبانان منتقل کنیم. به تأسی از حضرت مولانا که میفرماید:
فارسی گو که جمله دریابند گرچه زین غافلاند و در خواباند
حتی اینک هم که تعداد کتابهایی که ترجمه کردهایم از مرز پیشبینیها فراتر رفتهاست (و به 50 جلد طی پانزده سال اخیر رسیده) و تردیدی باقی نمیگذارد که اگر هدف ترجمهی این مقدار کتابهای بازاریابی بهروز و معتبر جهان به زبان فارسی، شهوت شهرت و ارضای حرص طلب علم بوده باشد، در دین اسلام پسندیده و توصیهشده است! امامعلی (ع) میفرمایند:
«اعلَمُ الناسِ المُستَهتَرُ بِالعِلم / داناترین مردم کسی است که حریص (آزمند یا طماع) دانش باشد» (غررالحکم، منتخب میزانالحکمه)
البته خود را جویندهی دانش در حوزهی بازاریابی میدانیم، نه داناترین؛ و هدفی هم برای کسب عنوان داناترین و همچنین کسب شهرت در این زمینه وجود ندارد. همواره نیز این دوبیتی را زمزمه خواهیم کرد:
هرکس بد ما به خلق گوید ما خوبی وی به خلق گوییم
ما چهرهی او نمیخراشیم تا هر دو دروغ گفته باشیم
اگر به ریشههای تاریخی موضوع «نهضت ترجمه» دقت کنیم، حتی پیشرفتهای علمی تمدن اسلامی نیز به قرن دوم هجری قمری و تأسیس بیتالحکمه در بغداد- بهعنوان پایگاه اصلی ترجمهی متون علمی بیگانه به زبان عربی- در عهد خلفای عباسی (مأمون) بازمیگردد که تا حد زیادی نیز متأثر از مدرسهی جندیشاپور بود. مأمون فرزند هارونالرشید، خلیفهی مقتدر عباسی که پیرو مذهب معتزله بود، برای دفاع از این مذهب احساس نیاز شدیدی به استدلالهای عقلانی و منطقی میکرد و با گماردن حنین بن اسحاق بهسمت ریاست بیتالحکمه (که به زبانهای عربی، یونانی، سریانی، فارسی مسلط بود و کتابهای ارسطو و جالینوس را نیز از یونانی به عربی ترجمه کرد) به مترجمان طلای خالص پاداش میداد. جرجی زیدان در کتاب معروف تاریخ تمدن اسلام نقل میکند که تمدن اسلامی چند مرحله را تا دستیابی به شکوفایی علمی طی کرد: مرحلهی اول، نهضت ترجمه بود؛ مرحلهی دوم، مطالعه و بررسی متون ترجمهشده برای آشنایی با علوم بیگانه؛ مرحلهی سوم، حاشیهنویسی تحلیلی یا انتقادی بر مطالب مذکور برای تمرین تولید علم و مرحلهی چهارم، حرکت از ترجمه و نقل و شرح و نقد بهسمت نظریهپردازی و تولید علم.
البته آنچه اهمیت دارد این است که نباید ترجمه اصالت یابد و این وسیله، خود به هدف تبدیل شود یا سبب ایجاد توقف در مرحلهی ترجمه گردد. به نظر میرسد در حوزهی مدیریت بازاریابی هنوز در مرحلهی «نهضت ترجمه» نیازهای فراوانی داریم. همچنین این نهضت نباید تنها به حوزهی ترجمه محدود شود و میتواند ابعاد دیگر توسعهی علمی را نیز در برگیرد، تا جایی که به یاری خداوند و سایر همکاران دانشگاهی، این توفیق نصیب ما شده که بهعنوان یک معلم توانستهایم بیش از 70 مدرس دانشگاه و صنعت (شامل حدود 40 عضو هیئت علمی تماموقت دانشگاههای کشور) را در حوزهی «مدیریت بازاریابی» تربیت کنیم تا سهمی هرچند ناچیز در بومیسازی این دانش تخصصی داشتهباشیم.
کتاب «اصول مهندسی بازاریابی» را میتوان شاخصترین کتاب در این زمینه در دنیا دانست که با هدف تبیین نگاه مهندسی در حوزهی علمی مدیریت بازاریابی نگاشته شدهاست. کتاب «اصول مهندسی بازاریابی» که به قلم پروفسور گری لیلین (دانشگاه پنسیلوانیا- آمریکا)، پروفسور ران گاسوامی (دانشگاه پنسیلوانیا- آمریکا)، پروفسور بر این (مدرسهی بازرگانی اسسه- فرانسه) و توسط انتشارات دسیژن پرو در سال 2013 منتشر شدهاست، مرجعی اصلی برای افراد علاقهمند به حوزهی مدیریت بازاریابی محسوبمیشود.
برای ترجمهی این کتاب بیش از یک سال زمان صرف شد و به سهم خود تلاش و وسواس لازم را به کار بردیم تا کتابی کمایراد و روان خدمت علاقهمندان ارائه دهیم. با این حال، کتاب «اصول مهندسی بازاریابی» نیز خالی از ایراد نیست. به همین دلیل مشتاقانه آمادهی شنیدن نظرات و بازخوردهای استادان، دانشجویان، پژوهشگران و فعالان صنعت و دانشگاه هستیم، زیرا معتقدیم موفقیت واقعی آن است که اثر نزد مخاطب قبول افتد.