مصرف‌کننده، انسان کامل است

نویسنده: شاهین ترکمن

در طول چند دهه‌ی گذشته، بازاریابی از محصول‌محوری (نسخه‌ی اول بازاریابی) به‌سمت مشتری‌محوری (نسخه‌ی دوم بازاریابی) حرکت کرده است. در حال حاضر شاهد آن هستیم که بازاریابی در پاسخ به رشد نیازها، در حال تغییر است و شرکت‌ها تمرکز خود بر روی محصولات را به‌سمت نیازهای مصرف‌کنندگان و مسائل نوع بشر گسترش داده‌اند؛ نسخه‌ی سوم بازاریابی مرحله‌ای است که در آن شرکت‌ها از مصرف‌کننده مداری به‌سمت انسان‌مداری حرکت می‌کنند و در آن سوددهی با مسئولیت اجتماعی شرکت‌ها در تعادل و تعامل قرار می‌گیرد.

از نگاهی دیگر، عصر نسخه‌ی سوم بازاریابی عصری است که در آن روند بازاریابی تحت‌تأثیر تغییرات و نگرش و رفتار مصرف‌کننده می‌باشد. این دوره شکل پیچیده‌تر عصر مصرف‌کننده مداری است که در آن مصرف‌کننده خواستار رویکردهای بازاریابی مشارکتی، فرهنگی و معنوی می‌باشد.

در نسخه‌ی سوم بازاریابی لازم است که شرکت‌ها به مصرف‌کنندگان به‌عنوان انسان کامل توجه کنند. بر اساس نظریه‌ی استیون کاوی، یک انسان کامل، چهار بخش و رکن اصلی دارد: بدن فیزیکی، ذهن قادر به تفکر، قلب تپنده که کنترل‌کننده‌ی احساس است و یک روح که روان یا مرکز فلسفی است.

نویسندگان کتاب جایگاه‌سازی معتقد بودند که ایده‌ی محصول باید به‌شکل معنادار و منحصربه‌فرد و با یک تصور مشخص در ذهن مشتریان هدف به ثبت برسد و دارای جایگاه خاصی شود.

در نسخه‌ی سوم بازاریابی اعتقاد بر این است که شرکت‌ها باید مصرف‌کنندگان را به‌عنوان انسان‌های کاملی که از ذهن، قلب و روح برخوردارند، هدف قرار دهند. به‌عبارت دیگر، جایگاه‌سازی ذهن مخاطب را هدف قرار می‌دهد تا یک تصمیم خرید را در نظر بگیرد، و یک برند نیز به یک تمایز صحیح و درست برای روح انسان نیاز دارد تا تصمیم را تأیید کند و در نهایت، قلب مصرف‌کننده، وی را هدایت خواهد نمود تا تصمیم خرید را اجرا نماید. بر اساس نسخه‌ی سوم بازاریابی، شرکت‌های موفق آن‌هایی هستند که با توجه به اصول معنویِ برقراری ارتباط انسانی (انسان‌مداری)، قلب و روح مصرف‌کنندگان را به‌دست‌آورد و منافع خود را تضمین کنند.

زمانی که کتاب «نسخه سوم بازاریابی» را مطالعه می‌کردم، متوجه شدم که فیلیپ کاتلر با الهام از مکاتب معنوی و انسانی موجود در زندگی مشرق‌زمین و تلفیق آن با علم روز بازاریابی مفاهیمی را تعریف و ارائه می‌کند که در بازارهای سنتی مشرق‌زمین بی آنکه تعریفی برای آن وجود داشته‌باشد، همواره موجود بوده است. حتی می‌توان با نگاهی به زوایای رفتاری در بازار سنتی این سرزمین مشاهده کرد که مردم‌داری، مردم‌مداری، علاقه به مشتری، علاقه به همکار و هم‌صنفی در بازارها، صداقت، تعامل و تفاهم با مشتریان و ریشه‌دار بودن ارتباطات غنی معنوی در جریان معامله‌های تجاری مردم همگی بخشی از فرهنگ غنی ایرانیان در تعاملات اقتصادی بوده، چیزی که متأسفانه این روزها کم‌رنگ شده و به فراموشی سپرده شده‌است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *