هنری باستانی برای تمام فصول

نویسنده: محمود حمیدخانی

نگارش کتاب «هنر جنگ» توسط سان تزو در 500 سال قبل از میلاد مسیح، قدیمی‌ترین نگارش در این زمینه در جهان است. کتابی که اصول مطرح شده در آن با شایستگی، جزو اصول جنگی امروزه‌ی جهان به کار می‌آید. اصول آن نه‌تنها قابل آموزش به دانشجویان دانشکده‌های نظامی است، بلکه با گذشت بیش از 25 قرن از زمان انتشار آن، راهنمای بسیار مناسبی برای چگونگی هدایت جنگ است. اگر چه زمان ارابه‌های جنگی گذشته است و تسلیحات تغییر کرده‌اند اما کتاب «هنر جنگ» با توجه به تأثیر سیاست‌ها و طبیعت بشر در عملیات نظامی، اثرگذاری خود را حفظ کرده است. مفاد کتاب به‌طرز شگفت انگیزی قابلیت بهره‌برداری را در حال حاضر داراست.

بنابر گفته‌ی سئوما چین، سان تزو از ایالت چای بود. وی با نوشتن کتاب «هنر جنگ» مورد توجه هولو، پادشاه و (واقع در شرق مرکزی چین در غرب شانگهای) قرار گرفت. پایتخت آن زمان، شهر امروزی ووچانگ بود. در ملاقاتی، پادشاه به سان تزو گفت من سیزده بخش از کتاب «هنر جنگ» تو را به‌دقت خوانده‌ام. اما احتمال دارد که مجبور شوم تغییراتی جزئی در آن بدهم.

آزمایش اصول نظامیگری

سان تزو جواب داد شما مختارید. هولو سؤال کرد که آیا می‌شود این اصول را روی زنان آزمود. جواب مثبت بود. بنابراین 180 زن از قصر انتخاب شدند. سان تزو آن‌ها را به دو گروه تقسیم کرد و در رأس هر دسته یکی از زنان محبوب شاه را گمارد. سپس به آن‌ها دستور داد که نیزه‌ها را در دست بگیرند و چنین ادامه‌داد: «من تفاوت بین چپ و راست و عقب و جلو را به شما یاد خواهم داد.» دختران جواب دادند: «بله» سان تزو ادامه‌داد: «وقتی من می‌گویم چشم‌ها به جلو، شما باید مستقیماً به جلو نگاه کنید. زمانی که می‌گویم گردش به چپ، شما باید به‌سمت چپ بچرخید. وقتی که می‌گویم عقب‌گرد، باید سریعاً در جای خود 180 درجه بچرخید…» همان طوری که دستورات تشریح می‌شد، سان تزو به همه‌ی آن‌ها یک عدد تبرزین و قمه به‌منظور شروع تمرین داد. سپس با صدای طبل دستورات شروع شد: «به راست، راست» اما دختران فقط خندیدند. سان تزو گفت: «اگر دستورات کاملاً واضح و شفاف و قابل فهم نیست، اشکال کار از فرمانده است.» سان تزو دوباره شروع کرد و این بار: «به چپ، چپ» که باز هم دختران از خنده ریسه رفتند. سان تزو گفت: «اگر دستورات کاملاً شفاف و قابل فهم نیست ژنرال باید شرمنده باشد. اما اگر دستورات واضح و صریح است و سربازان اطاعت نمی‌کنند تقصیر افسران آن‌ها است.» سپس او دستور داد که سر دو سرگروه را قطع کنند.

پادشاه و که از بالکن ارک سلطنتی نظاره‌گر واقعه بود، سریعاً پیامی برای سان تزو فرستاد که ما اکنون به توانایی ژنرال برای رهبری گروه‌ها ایمان آوردیم ولی اگر این دو سوگلی حرم ما کشته شوند ما هم از بین می‌رویم و خواهش من این است که آن‌ها را نکشید.

اقتدار دستورات

سان تزو جواب داد از آنجا که من به‌عنوان فرمانده نیروهای نظامی اعلی‌حضرت انتخاب شده‌ام و این دستور من دقیقاً در راستای اجرای اوامر اعلی‌حضرت است، لذا نمی‌توانم قبول کنم و دستور داد سر دو سرگروه را ببرند و دو نفر دیگر را به سرپرستی گروه انتخاب کرد. وقتی که حکم اجرا شد طبل‌ها برای شروع تمرین مجدداً به صدا درآمد و دختران دستورات گردش به راست، گردش به چپ و جلو و عقب، به زمین نشستن و ایستادن را بدون کوچک‌ترین سر و صدایی و به‌خوبی انجام دادند. سان تزو پیامی برای شاه فرستاد که اکنون سربازان شما کاملاً آموزش‌دیده‌اند و در انتظار بازدید شما هستند و هر نوع مأموریتی که شهریار لازم بدانند انجام خواهند داد و اگر به آن‌ها حکم شود که داخل آب و آتش شوند نافرمانی نخواهند کرد. اما شهریار پاسخ داد: «شما تمرین را قطع کنید و به پادگان برگردید. من تمایلی به بازدید از واحد ندارم.» جواب قاطع سان تزو چنین بود: «شاه فقط عاشق کلمات است و نمی‌تواند آن‌ها را به مرحله‌ی اجرا درآورد.» بعد از این اتفاق بود که هولو مطمئن شد که سان تزو به‌راحتی می‌تواند نیروهای نظامی او را رهبری کند و لذا او را به فرماندهی انتخاب کرد.

سان تزو ایالت چائو را فتح کرد و نیروهایش را به‌سمت یینگ، پایتخت چائو پیش برد. در شمال، او ترس را در ایالت‌های چای و چین مستولی کرد و شهرتش را در میان تمام شاهزادگان فئودال ایالت‌ها و شهرها توسعه داد. سان تزو در قدرت و اقتدار شاه سهیم شد. اعتبار این داستان ممکن است کمی مشکوک به نظر برسد اما سان تزو در این مقدمه می‌خواهد این مطلب را برساند که بعضی‌وقت‌ها دستور شاه را هم نباید اطاعت کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *